بنام خداوند
بعد از پایان یافتن سال ۹۶ و ظاهرا به بهانه خروج غیر اخلاقی آمریکا از برجام ، در سال ۹۷ قیمت ارز دچار تلاطم شدید شد و قیمت دلار آمریکا تا بالای ۱۸۰۰۰ تومان هم معامله شد ، هر چند با دخالت دیر هنگام ولی شتاب زده بانک مرکزی باز هم طی تلاطماتی ، به زیر ۱۰/۰۰۰ تومان هم رسید ، ولی در آن نرخ چندان طاقت نیاورد و باز به بالای ۱۳۰۰۰ تومان هم رسید و متاسفانه همراه نوسانات و البته با تلاطم کمتر ادامه یافت از اول سال ۹۸ سعی شد جلوی نوسان شدید گرفته شود و بازار آزاد تا حدی اداره شد ، هرچند که باز هم بین کمترین و بیشترین قیمت ها در سال ۹۸ هم گاهی بیش از ۳۰٪ اختلاف بوده که برای ارز مقدار نا متعارفی محسوب می شود مخصوصا که بار ها جای کمترین قیمت و بیشترین قیمت عوض می شد که خود این به نوعی ایجاد رانت می کرد و باعث تشویق سفته بازان و بورس بازان به دخالت در این بازار می گردید .
در هر حال همان طور که قبلا هم گفته بودم اگر در سال ۹۶ قیمت دلار واقعی تر عرضه می شد و به ضرب تزریق بیش از تقاضا قیمت را پایین نگه نمی داشتند و در اول سال ۹۷ هم به قیمت غیر واقعی ۴۲۰۰ تومان اصرار نمی ورزیدند ، و اجازه می دادند بازار قیمت را تنظیم کند تا آخر سال ۹۷ قیمت دلار نمی توانست از مرز ۹۰۰۰ تومان عبور کند.
در سال ۹۸ هم حتی با همین نرخ تورم اعلامی چهل درصدی می توانست با شیب ملایم تا حداکثر ۱۳۰۰۰ تومان بالا برود ، و البته بدون نوسان ولی به هر حال ناخدایان کشتی اقتصاد کشور ، افکار دیگری داشتند و دارند ، از طرفی علاقمند به نرخ های متنوع برای ارز هستند ، و از طرف دیگر آرزو های خود را که البته آرزو ی همه ما هست به عنوان تحلیل و پیش بینی ارائه می نمایند در حالی که علم اقتصاد به بی رحمی معروف است و با هیچ کس رو رودربایستی ندارد ،
البته گاهی با سخن نا مهربان و غیر قانونی یک کشور زورمند ، ممکن است جوی منفی ایجاد شود و در عین حال ممکن است با لبخندی دیگر از سوی مسئولی دیگر جو قدری مثبت شود ، ولی واقعیت های اقتصادی در اثر هیچ جو مثبت و یا منفی تغییر جدی نمی کند ، وظیفه اصلی بانک های مرکزی هم در همه جای دنیا ایستادگی در مقابل این جو سازی های عمدی یا اتفاقی است، یعنی باید در موقع مناسب با تزریق های مثبت و در زمان دیگر با تزریق منفی جلوی بالا رفتن ها یا ریزش مصنوعی قیمت ها را بگیرند ، نه اینکه یک جا خودشان را ببازند و بگویند ما درب خزانه بانک مرکزی را قفل می زنیم و یک جا ذوق زده شوند و همراه بازار شروع به تزریق بیش از تقاضا کرده و از پایین آمدن مقطعی قیمت ها استقبال و اظهار شعف کنند .
در هر حال باز هم جای شکر دارد که در سال ۹۸ با تمهیداتی جلوی تلاطمات شدید گرفته شده ، هر چند که کماکان چند نرخی بودن ارز همچون زخمی بر پیکر اقتصاد ما باعث خونریزی و صدمه دائم بر پیکر نحیف اقتصاد کشور است ، اگر از همین فردا ، سیاست چند نرخی برچیده شود ، گامی مثبت به نفع اقتصاد کشور براشته شده ، گام های مهم دیگری که می شود برای بهبود وضعیت اقتصادی برداشت ، کنترل نرخ تورم ، اصلاح نرخ بهره ، و مخصوصا اصلاح نظام مالیاتی کشور است ، نظام مالیاتی کشور هنوز بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی با همان روش زمان طاغوت اداره می شود در حالی که مترقی ترین روش اخذ مالیات در فقه پویای شیعه موجود است ،
شاید برخی فکر کنند ، روش اخذ مالیات و تعرفه گمرک یا عوارض خروج از کشور، چه ربطی به قیمت و وضعیت ارز دارد؟
ولی باید دانست در جهان امروز مسائل اقتصادی کاملا و زنجیر وار به یکدیگر وصل و مرتبط است.
اجازه بدهید ، در پایان داستانی تقدیم کنم،
گفتند : شخصی مغازه چلوکبابی داشت ، مدیر چلو کبابی بررسی کرد دید با توجه به قیمت گوشت و برنج و روغن و اجاره مغازه و حقوق کارمند ها و کارگر ها روزانه هزار چلو کباب پرسی ۸ هزار تومان تمام می شود گزارش قیمت تمام شده را یه صاحب چلو کبابی اعلام کرد و نظر کار شناسی خود را مبنی بر اینکه خوب است هر پرس چلو کباب را ده هزار تومان بفروشیم اعلام داشت .
ولی نظر صاحب چلو کبابی این نبود دستور داد هر پرس چلو کباب به قیمت ۵۰۰۰ تومان قیمت گذاری شود و به فروش برسد ، و چون آدم ثروت مندی بود ، روزانه سه میلیون تومان زیان حاصل را از جیبش پرداخت می کرد ، ولی به این هم بسنده نکرد و دستور داد به رفقای نزدیکش که مثلا صد نفر می شدند هر پرس چلو کباب به قیمت ۳۰۰۰ تومان فروخته شود ، قیمت دیگری هم برای اقوام در نظر گرفت و خلاصه مابه تفاوت آن قیمت ها را خودش پرداخت می کرد.
ولی دو اتفاق باعث عدم موفقیت او شد ، یکی اینکه ثروت و درآمد های او دچار نقصان شد
و دیگر اینکه ،هر روز به مشتری های این چلو کبابی اضافه می شد ، یعنی کسانی که مصرفشان مثلا هفته ای یک چلو کباب بود ، چون چلو کباب با قیمت غیر واقعی و ارزان عرضه می شد هر روز اقدام به خرید چلو کباب می کردند ، کسانی هم پیدا شدند که شروع کردند چلو کباب ده هزار تومانی را پنج هزار تومان بخرند و ببرند ، ۷۰۰۰ تومان بفروشند ، و البته اقوام و دوستان هم که سود مضاعف می بردند ، خوب می شود حدس زد که بعد از مدتی سرنوشت این چلو کبابی به کجا می رسد،
در واقع سر نوشت هر ارزان فروش بی منطقی همین خواهد بود ، هم باعث اسراف در جامعه می شود ، هم باعث گمراهی مردم می شود ، هم باعث ورشکستگیِ قیمت گذاران بی منطق می شود .
از همه مهم تر اخلاق اجتماعی را تضعیف می کند ، و معمولا عاقبت این کار ها هم به خیر نمی انجامد .
فرقی نمی کند این نرخ غیر واقعی برای ارز باشد یا حامل های انرژی ، برای تعرفه های گمرکی باشد یا اخذ مالیات بر درآمد ، در واقع ،" قیمت در همه جا به معنی علامت است "
علامت غلط چه برای ارز باشد چه برای بنزین ، چه برای حقوق کارمندان و کارگران باشد ، چه برای مالیات و عوارض خروج از کشور ، سم مهلک است و باعث گمراهی فعالان اقتصادی و نهایتا صدمه به اقتصاد کشور خواهد شد.
*این مطلب قبلا توسط خبرگزاری معتبر خبر آنلاین در ۱۵ بهمن ۹۸ منتشر شده است.