تبریک عید سعید نوروز باستانی

بنام خداوند

 

باز امدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم

  اغاز سال نو را به همه دوستان  تبریک می گویم . و چون روز اول  سال جدید،  هم زمان با روز شهادت مولایمان حضرت امام  موسی بن جعفر علیه السلام شده، ضمن تسلیت این روز ، امید وارم سال جدید سالی باشد ، که ، از برکات دعا های آن حضرت برخوردار ، و  در ان از شر ها مصون باشیم و با خیر ها قرین . انشاالله به حق این امام مظلوم،  در این سال زندان ها خالی از محبوسین باشد،  انشاالله در سال جدید مردم ما سالم تر باشند ٬ هم بدنشان ٬ هم عقلشان ٬ هم وجدانشان. امیدوارم سال جدید نه فقط لباس نو بلکه همه چیزمان نو شود _عقایدمان _ علایق مان _ افکار مان _ احوال مان _اندیشه هایمان_ تفکراتمان_ همه پوست بیاندازد_ همه نو شود. افکار پلید _خود پسندی_ غرور _کبر _حسد _بخل _عهد شکنی_آزار رسانی_و خلاصه هرچه صفت زشت است دور بریزیم و صفات خوب ، که سر لوحه آن محبت به دیگران است راجایگزین آن ها کنیم. انشاءالله

دو صد گفته چون نیم کردار نیست

بنام خداوند

گفتند : بنده خدایی در لبه بامی بلند ، حرکاتی خطرناک می کرد ، خیر خواهان منعش می کردند و هشدار می دادند ، که بر بلندای آسمانخراش هفتاد،  هشتاد، طبقه ، نباید  شدن که خطر سقوط هست ، به آنها می خندید که چه می گویند ؟  دیدید که تا کنون سقوط نکرده ام ، و ادامه داد ، حتی وقتی سقوط کرده بود ، باورش نبود و تا طبقه پنجاهم هم که پایین آمده بود با خود می گفت : الحمداله تا الان که به خیر گذشته و ناصحان را تمسخر می کرد.
این که گفته می شود احتمال انفجار در بازار نیست ،  یا معنی انفجار یا احتمال یا بازار یا هر سه را با ما متفاوت می انگارند.
 از فروردین ماه سال ۵۷ تا این زمان یازده نوبت ارزش پول ملی نصف شده ، یعنی تقریبا هر ۴ سال یکبار ، حالا کسانی که معتقد هستند که دیگر این اتفاق نخواهد افتاد ، توضیح دهند که کدام یک از عواملی را که باعث این اتفاق بوده اند را از راه برداشته اند ؟ 
آیا نرخ تورم و نرخ بهره در این زمان از متوسط نرخ تورم و بهره در چهل سال اخیر کمتر شده ؟ 
آیا در آمد های ارزی ما در این زمان از متوسط در آمد های ما ظرف این سالها بیشتر شده ؟ 
آیا اعتماد مردم ما به سیستم های بانکی به طور متوسط در این زمان بیشتر از مثلا دهه های ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ است ؟ 
آیا دشمنان کشور مثلا در سالهای اخیر مهربان تر و عاقل تر و مدارا گر تر از سالهای پیشین شده اند ؟
آیا نرخ بیکاری نسبت به میانگین سالهای گذشته بهتر شده؟
آیا آمادگی مردم برای فداکاری نسبت به سالهای پیش و بخصوص سالهای اولیه انقلاب بیشتر شده ؟ 
آیا میزان " رانت و رشوه و ربا " در کشور در سالهای اخیر نسبت به سالهای پیش کاهش جدی یافته ؟ 
آخر چه اتفاق مثبتی در کشور ما یا اصولا در دنیا  افتاده که توقع داریم و انتظار داریم که دیگر سیر  کاهش ارزش پول ملی متوقف شود ؟
مثل دانش آموزی که یازده سال هر سال تجدید می آورد و سال دوازدهم هم مثل سالهای پیش درس نمی خواند ، دنبال بازی و سینما ، و مهمانی و گردش می رود و کسانی را که پیش بینی می کنند که امسال هم باز تجدید می شوی مورد نکوهش قرار می دهد و آنهارا خصم خود می پندارد ، اگر روش خود را تغییر دهد ، البته ، ناصحان هم متوجه می شوند و انصاف می دهند که نه ، دیگر سرش به سنگ خورده و روش ناصحیح را کنار گذاشته ، و امسال دیگر نمره قبولی خواهد گرفت،  ولی تا وقتی روش تغییر نکند ، نتیجه هم تغییر نخواهد کرد.
البته اگر برخی روش ها تغییر کند ،مثلا  نرخ تورم کاهش یافته و به سمت صفر میل کند ، به تبع آن نرخ بهره کاهش جدی یابد ، از اعلام قیمت ها به صورت غیر واقعی پرهیز شود ، چند نرخی بودن ها را رها کنند ، و به قیمت های واقعی و واحد گردن نهند ، چرا که غیر واقعی اعلام کردن نرخ ، برای هر کالا یا خدمتی ،  نوعی دروغگویی محسوب می‌شود و فساد انگیز خواهد بود ، اگر هم جایی لازم باشد که یارانه ای داده شود ، مثل امر آموزش و پرورش یا بهداشت و یا امنیت می باید بسیار شفاف باشد نه اینکه با دستکاری در قیمت ها ، انجام این کارها  باعث می شود واردات کالاهای غیر ضروری کمتر شده ، و به جای آن تو لید کنندگان داخلی فعال تر شوند ، و خود این به ایجاد  شغل و کاهش نرخ بیکاری منجر می شود ، نرخ بیکاری که پایین بیاید،  همراه با کاهش نرخ تورم و بهره  ، و بالا رفتن نرخ توسعه ، باعث می شود که فقر و فلاکت از جامعه رخت بر بندد.
آنگاه رونق اقتصادی ایجاد می شود ، هر چه رونق بیشتر شود ، مردم فعال تر می شوند و فعالیت بیشتر طبعا باعث بالاتر رفتن در آمد شده و این چرخه ادامه می یابد ، و رکود و سکوت از بازار بیرون می رود ، مردم کار می کنند و در آمد حاصل می کنند ، دولت هم با سیستم صحیح و بر اساس فقه پویای شیعه، اخذ مالیات ( نه با سیستم های زمان طاغوت ) ، کرده و  خود را از درآمد های نفتی و رانتی بی نیاز می کند و اگر هم در آمد نفتی برای کشور بود می تواند آنرا صرف سرمایه گذاری در ساختن زیر ساخت های مورد لزوم کشور کند .
و البته همه این ها نیاز به زحمت دارد و اصولا  مرسوم نیست مدیران و مسئولین و عاملان حکومت در دنیا خیلی حرف بزنند ، و بهتر است فقط عمل کنند ، که فرمود دو صد گفته چون نیم کردار نیست.

*این این مطلب قبلا توسط روزنامه وزین آرمان ملی در بهمن ۹۸منتشر شده است.  

عاقبت ارزان فروشی ارز

بنام خداوند 
 بعد از پایان یافتن سال ۹۶ و ظاهرا به بهانه خروج غیر اخلاقی آمریکا از برجام ، در سال ۹۷ قیمت ارز دچار تلاطم شدید شد و قیمت دلار آمریکا تا بالای ۱۸۰۰۰ تومان هم معامله شد ، هر چند با دخالت دیر هنگام ولی شتاب زده بانک مرکزی باز هم طی تلاطماتی ، به زیر ۱۰/۰۰۰ تومان هم رسید ، ولی در آن نرخ چندان طاقت نیاورد و باز به بالای ۱۳۰۰۰ تومان هم رسید و متاسفانه همراه  نوسانات و البته با تلاطم کمتر ادامه یافت از اول سال ۹۸ سعی شد جلوی نوسان شدید گرفته شود و بازار آزاد تا حدی اداره شد ، هرچند که باز هم بین کمترین و بیشترین قیمت ها در سال ۹۸ هم گاهی بیش از ۳۰٪ اختلاف بوده که برای ارز مقدار نا متعارفی  محسوب می شود مخصوصا که بار ها جای کمترین قیمت و بیشترین قیمت عوض می شد که خود این به نوعی ایجاد رانت می کرد و باعث تشویق سفته بازان و بورس بازان به دخالت در این بازار می گردید .
در هر حال همان طور که قبلا هم گفته بودم اگر در سال ۹۶ قیمت دلار واقعی تر عرضه می شد و به ضرب تزریق بیش از تقاضا قیمت را پایین نگه نمی داشتند و در اول سال ۹۷ هم به قیمت غیر واقعی ۴۲۰۰ تومان اصرار نمی ورزیدند ، و اجازه می دادند بازار قیمت را تنظیم کند تا آخر سال ۹۷  قیمت دلار نمی توانست  از مرز ۹۰۰۰ تومان عبور کند.
در سال ۹۸ هم حتی با همین نرخ تورم اعلامی چهل درصدی می توانست با شیب ملایم تا حداکثر ۱۳۰۰۰ تومان بالا برود ، و البته بدون نوسان ولی به هر حال ناخدایان کشتی اقتصاد کشور ،  افکار دیگری داشتند و دارند ، از طرفی علاقمند به نرخ های متنوع برای ارز هستند ، و از طرف دیگر آرزو های خود را که البته آرزو ی همه ما هست به عنوان تحلیل و پیش بینی ارائه می نمایند در حالی که علم اقتصاد به بی رحمی معروف است و با هیچ کس رو رودربایستی ندارد ،

البته گاهی با سخن نا مهربان و غیر قانونی یک کشور زورمند ، ممکن است جوی منفی ایجاد شود و در عین حال ممکن است با لبخندی دیگر از سوی مسئولی دیگر جو قدری مثبت شود ، ولی واقعیت های اقتصادی در اثر هیچ جو مثبت و یا منفی تغییر جدی نمی کند ، وظیفه اصلی بانک های مرکزی هم در همه جای دنیا ایستادگی در مقابل این جو سازی های عمدی یا اتفاقی است،  یعنی باید در موقع مناسب با تزریق های مثبت و در زمان دیگر با تزریق  منفی جلوی بالا رفتن ها یا ریزش مصنوعی  قیمت ها را بگیرند ، نه اینکه یک جا خودشان را ببازند و بگویند ما درب خزانه بانک مرکزی را قفل می زنیم و یک جا ذوق زده شوند و همراه بازار شروع به تزریق بیش از تقاضا کرده و از پایین آمدن مقطعی قیمت ها استقبال و اظهار شعف کنند .
در هر حال باز هم جای شکر دارد که در سال ۹۸ با تمهیداتی جلوی تلاطمات شدید گرفته شده ، هر چند که کماکان چند نرخی بودن ارز همچون زخمی بر پیکر اقتصاد ما باعث خونریزی و صدمه دائم بر پیکر نحیف اقتصاد کشور است ، اگر از همین فردا ، سیاست چند نرخی برچیده شود ، گامی مثبت به نفع اقتصاد کشور براشته شده ، گام های مهم دیگری که می شود برای بهبود وضعیت اقتصادی برداشت ، کنترل نرخ تورم ، اصلاح نرخ بهره ، و مخصوصا  اصلاح نظام مالیاتی کشور است ، نظام مالیاتی کشور هنوز بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی با همان روش زمان  طاغوت اداره می شود در حالی که مترقی ترین روش اخذ مالیات در فقه پویای شیعه موجود است ،
شاید برخی فکر کنند ، روش اخذ مالیات و تعرفه گمرک یا عوارض خروج از کشور،  چه ربطی به قیمت و وضعیت ارز دارد؟
ولی باید دانست در جهان امروز مسائل اقتصادی کاملا و زنجیر وار به یکدیگر وصل و مرتبط است.
اجازه بدهید ، در پایان داستانی تقدیم کنم،

گفتند : شخصی مغازه  چلوکبابی داشت ، مدیر چلو کبابی بررسی کرد دید با توجه به قیمت گوشت و برنج و روغن و اجاره مغازه و حقوق کارمند ها و کارگر ها روزانه هزار چلو کباب پرسی ۸ هزار تومان تمام می شود گزارش قیمت تمام شده را یه صاحب  چلو کبابی اعلام کرد و نظر کار شناسی خود را مبنی بر اینکه خوب است هر پرس چلو کباب را ده هزار تومان بفروشیم اعلام داشت .
ولی نظر صاحب چلو کبابی این نبود دستور داد هر پرس چلو کباب به قیمت ۵۰۰۰ تومان قیمت گذاری شود و به فروش برسد ، و چون آدم ثروت مندی بود ، روزانه سه میلیون تومان زیان حاصل را از جیبش پرداخت می کرد ، ولی به این هم بسنده نکرد و دستور داد به رفقای نزدیکش که مثلا صد نفر می شدند هر پرس چلو کباب به قیمت ۳۰۰۰ تومان فروخته شود ، قیمت دیگری هم برای اقوام در نظر گرفت و خلاصه مابه تفاوت آن قیمت ها را خودش پرداخت می کرد.
ولی دو اتفاق باعث عدم موفقیت او شد ، یکی اینکه ثروت و درآمد های او دچار نقصان شد 
و دیگر اینکه ،هر روز به مشتری های این چلو کبابی اضافه می شد ، یعنی کسانی که مصرفشان مثلا هفته ای یک چلو کباب بود ، چون چلو کباب با قیمت غیر واقعی و ارزان عرضه می شد هر روز اقدام به خرید چلو کباب می کردند ، کسانی هم پیدا شدند که شروع کردند چلو کباب ده هزار تومانی را پنج هزار تومان بخرند و ببرند ، ۷۰۰۰ تومان بفروشند ، و البته اقوام و دوستان هم که سود مضاعف می بردند ، خوب می شود حدس زد که بعد از مدتی سرنوشت این چلو کبابی به کجا می رسد،
در واقع سر نوشت هر ارزان فروش بی منطقی همین خواهد بود ، هم باعث اسراف در جامعه می شود ، هم باعث گمراهی مردم می شود ، هم باعث ورشکستگیِ قیمت گذاران بی منطق می شود .
از همه مهم تر اخلاق اجتماعی را تضعیف می کند ، و معمولا عاقبت این کار ها هم به خیر نمی انجامد .
فرقی نمی کند این نرخ غیر واقعی برای ارز باشد یا حامل های انرژی ، برای تعرفه های گمرکی باشد یا اخذ مالیات بر درآمد ،  در واقع ،" قیمت در همه جا به معنی علامت است "
علامت غلط چه برای ارز باشد چه برای بنزین ، چه برای حقوق کارمندان و کارگران باشد ، چه برای مالیات و عوارض خروج از کشور ، سم مهلک است و باعث گمراهی فعالان اقتصادی و نهایتا صدمه به اقتصاد کشور خواهد شد.

*این  مطلب قبلا توسط خبرگزاری معتبر خبر آنلاین در ۱۵ بهمن ۹۸ منتشر شده است. 

مشکل اقتصاد نرخ های غیر واقعی است

بنام خداوند 
نقل است کسی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت : گناهکاری هستم که می خواهم از یکی از گناهانم دست بردارم، اولویت با ترک کدام گناه است؟
فرمود : ترک دروغ گویی .
اگر بخواهیم بپرسیم که چه عاملی باعث بیشترین زیان به اقتصاد  کشورمان شده ، بی شک و با اختلاف بسیار زیاد  " دروغ " گوی سبقت را از همه می رباید ، پایه های اقتصاد ما پیش از اینکه از آمریکا و دشمنان دیگر لطمه دیده باشد ، از دروغ  لطمه دیده ، و البته وقتی در جایی " دروغگویی " صورت می گیرد ، دو عامل مقصرند یکی خود " دروغگو " و دیگر و از آن مهم تر آن شخص یا سیستمی که " دروغگویی " را به صرفه کرده ، یعنی کاری کرده که مردم برایشان صرف می کند که دروغ بگویند .
یعنی مثلا مقررات مالیاتی کشور جوری است که اگر مردم راست بگویند احساس می کنند به ضررشان تمام می شود ، مثلا اگر راستش را بگوید که امسال ۱۰۰ تومان سود کرده ، ممکن است قبول کنند ولی اگر سال بعد باز هم راست بگوید و اعلام کند که ۵۰ تومان سود کرده دیگر قبول نمی کنند و دلیل می آورند که از پارسال نباید کمتر سود نشان بدهی ، یا از تولید کننده سوال می کنند که مثلا چه مقدار محصول تولید کردی ؟ ، و او هم چون نمی خواهد مالیات زیادتری بپردازد  مقدار محصول تولید شده را کمتر اعلام می کند و کارشناسان و آمار گیران هم بر اساس اعلام او اجازه می دهند ، کمبود آن محصول از خارج وارد شود ،
در حالی که برخی دیگر  برای بیشتر نشان دادن  هزینه های خود مصرف همان محصول را بیشتر از واقعی گزارش کرده اند و اینکار باعث می شود، که آمار ها به غلط( بخوانید به دروغ) کم بود آن کالا را اعلام کنند ، که آنهم باعث می شود  واردات بیش از مصرف راجع به آن کالا صورت گرفته و کارخانه سازنده آن محصول متضرر و در نهایت ورشکست شود، و نگاه کنید اگر این اتفاق برای تعداد زیادی از محصولات رخ دهد،  چه می شود.
 بنابر این گاهی مشاهده می شود که یک سیستم باعث ترویج دروغ می شود.
حدود ده سال پیش یکی از بانک های بزرگ کشور با تبلیغات وسیع مردم را تشویق به افتتاح حساب خاصی برای نگهداری طلا کرد و گفت بجای نگهداری طلا در منزل که احتمال آتش سوزی و دزدی و غیره آن را تهدید می کند بیائید،  نزد ما حساب باز کنید و ما پول شما را بر معیار طلا ، محاسبه و نگه داری می کنیم و یک سودی هم  سالانه می دهیم ، مثلا شما یک سکه نزد ما دارید و یا صد گرم طلا،  خوب ، پیشنهاد خوبی بود جمعی از مردم هم اعتماد کردند ، رفتند و حساب باز کردند ولی بعد هر کس که خواست طلا ی خود را بگیرد ، گفتند که نه طلا را به قیمت روز محاسبه نمی کنیم ، بلکه بر اساس قیمت های خاصی که خودمان می گوئیم محاسبه می کنیم ، خوب این دروغ ممکن است که در یک مقطع زمانی سودی را برای آن بانک ایجاد کرده باشد ، ولی مطمئنا زیان بزرگی به اعتماد مردم به سیستم بانکی کشور ایجاد کرده ، و همچنین در مورد ، نگه داری ارز  نزد بانک ها ، خوب مردم حساب های ارزی نزد بانک های ایرانی باز کردند و هر مقدار می خواستند می گرفتند و هر مقدار لازم نداشتند به بانک می سپردند ، ولی در یک زمانی که بحران اتفاق افتاد ناگهان بانک ها از پس دادن پول مردم به ارز خود داری کرده و اعلام کردند که ارز را فقط با نرخ دولتی خریداری و ریال آنرا می دهیم ، در شرایطی که گاهی دلار در بازار آزاد بیش از سه  برابر قیمت رسمی آن بود.
این بد عهدی و به نوعی دروغگویی بانک ها باعث صدمه مالی فراوانی  به مردم و از آن مهم تر تضعیف اعتماد مردم به سیستم بانکی کشور شد و باعث شد بعد از آن مردم ارز خود را به صورت اسکناس در خانه ها یا دفاتر خود و یا در صندوق امانات نگه داری کنند ، که میدانیم ، سود این کار مستقیم به جیب بانک های مرکزی کشور های بزرگ و صاحب پول های قدرتمند می رود. 
و از این دست اتفاقات باز هم در اقتصاد کشور ، زیاد پیش آمده ، ولی از همه این دروغ ها مهم تر و مخرب تر اعلام نرخ های غیر واقعی است ، مثلا نرخ فلان خودرو در بازار ۱۰۰ تومان است ناگهان کارخانه سازنده نرخ آن را۶۰ تومان اعلام می کند و عده ای هم ظرف یکساعت  ثبت نام می کنند و با خرید خودرو به قیمت ۶۰ تومان و فروش آن به قیمت ۱۰۰ تومان یا ۹۰ تومان سودی حاصل می کنند در حالی که چون قیمت واقعی می باید همین ۹۰ تومان باشد کارخانه سازنده متضرر می شود و کم می آورد و دولت مجبور می شود از جیب مردم به آن کارخانه کمک کند در حالی که اگر اجازه داده شود هر چیزی به قیمت واقعی خرید و فروش شود ، خود بازار خودش را تنظیم و اصلاح می کند ، و باعث ایجاد سود های رانتی و واسطه ای نمی شود.
از همه اینها ، واضح تر قیمت ارز است ما به قبل از انقلاب حالا کاری نداریم ، که البته آن زمان هم با فشار بر قیمت ارز ، و تکیه بر درآمد های نفتی سعی در کنترل نرخ های تورم و البته بهره می شد ، ولی شما ملاحظه بفرمائید

از فردای بعد از انقلاب همه مسئولان اقتصادی کشور ، چه رفتار عجیبی با نرخ ارز داشته اند ، اول که بر نرخ ۷۰ ریال پا فشاری می کردند بعد که نرخ ها در بازار آزاد بیش از ده برابر افزایش یافت کوتاه آمدند و نرخ های بالاتر را قبول کردند ولی هیچگاه نرخ های واقعی را حاکم نکردند ، حتی زمانی که در اثر قبول قطعنامه ، و اتمام جنگ که قیمت دلار بشدت نزولی شد باز هم بانک مرکزی تصمیم نگرفت از تلاطم جلوگیری کند ، و نرخ های غیر واقعی و رانتی در طول چهل سال ادامه داشت ، هر چند در زمان محدودی بین سال ۸۱  تا ۸۹ با تک نرخی شدن ارز از ایجاد رانت و طبعاً رانتخواری جلوگیری شد ، ولی متاسفانه در همین مدت هم سیاست اشتباه  اقتصادی باعث ثابت ماندن نرخ ارز علی رغم تفاوت جدی نرخ های تورم و بهره در کشور ما با کشور های حوزه دلار بود،  که البته با شروع تحریم های ظالمانه در شهریور ۸۹ بار دیگر  ، سیاست مبارک تک نرخی ارز  از دست رفت ، و به دنبال چند نرخی شدن باز هم سر و کله رانت و رانتخواری پیدا شد ، که تا هم اکنون هم ادامه دارد .
همانطور که قبلا هم بارها  عرض کرده ام ، اعلام نرخ غیر واقعی و چندگانه یک دروغ واضح و شنیع است که باعث ایجاد رانت و فساد و رواج فرهنگ اسراف در جامعه و صدمه به ساختار اقتصادی کشور  خواهد بود ، صدماتی که از این طریق دامن کشور را می گیرد بسیار است که شاید مهم ترین آن پائین آمدن تولیدات کشاورزی و صنعتی و بالا رفتن نرخ بیکاری و از همه خطرناک تر تضعیف اخلاقیات در  جامعه باشد.
کسانی که ادعا می کنند که برای رفاه طبقه ضعیف نرخ ارز را دستکاری می کنند و مثلا قیمت ۴۲۰۰ تومانی را  برای دلار در نظر می گیرند ، دانسته و یا ندانسته باز هم دروغ می گویند. و با قاطعیت عرض می کنم  بهترین راه کمک به طبقه کم در آمد و آسیب پذیر( مستضعف سابق )ایجاد شغل است که تزریق ارز ارزان دقیقا عکس آن عمل می کند .

* این مطلب قبلا توسط مجله اخبار مالی در بهمن ۹۸ منتشر شده است 

دروغگویی اعتماد جامعه را خدشه دار می کند

 بنام خداوند

ظرف چهل سال گذشته تا کنون یازده بار ، شاهد نصف شدن ارزش ریال بوده ایم، و البته دلیل اصلی بالا رفتن نرخ ارز افزایش حجم نقدینگی و بالا رفتن نرخ تورم و بهره از یک سو و کاهش اعتماد مردم به نظام پولی و بانکی کشور از سوی دیگر است. ولی به نظر حقیر با وجود اینکه کاهش ارزش پول ملی، باعث گرانی و در شرایطی فقیر شدن مردم می شود ولی اگر در شرایطی چاره ای جز افزایش نقدینگی و تورم و بالا رفتن نرخ ارز نباشد، حداقل باید تمهیدی اندیشید که این تغییر بسیار نامحسوس و با شیب ملایم باشد. در حالی که در این یازده بار که قیمت ارز ضرب در دو شده همیشه با نوسانات و تلاطمات مخرب همراه بوده. یعنی مدیران اقتصاد تا توانسته‌اند، بر روی فنر ثبات قیمت ارز فشار آورده اند و جلوی آن جویبار طبیعی افزایش قیمت(که حاصل تفاضل نرخ تورم و بهره در کشور ما و کشورهای حوزه دلار بوده ) را سد نموده اند تا زمانی که سد شکسته و قیمت ها به ناگهان افزایش یافته. البته همیشه یکی از راهکار های اصلی برای جلوگیری از بالا تر رفتن قیمت ها ، کنترل نقدینگی است. و البته نقدینگی به دو گونه افرایش می یابد ؛ اول چاپ اسکناس و دوم دادن بهره بیش از نرخ تورم که هر دو به دست دولت انجام پذیر است و مردم در آن هیچ نقشی ندارند. اگر به هر دلیلی نتوانستیم از افزایش حجم نقدینگی جلوگیری کنیم، باید اجازه داده شود که نرخ ارز مطابق تفاضل نرخ تورم و بهره در کشور ما و کشورهای حوزه، تعدیل شود. بنده عقیده ام این است که هر چه تعداد صرافان مجاز و تحت نظارت بیشتر باشد، از تعداد کسانی که بدون مجوز و نظارت و بدون دادن مالیات به ارائه خدمات ارزی می پردازند کاسته می شود. در طی چند سال گذشته بیش از ۶۰۰ صرافی دارای مجوز رسمی فقط به بهانه مقررات جدید که مقدار سرمایه را تا بیست برابر بالا برده بود، مجوزشان تمدید نشد و در واقع حذف شدند. در حالی که اقلا هم زمان بیش از شصت هزار فعال غیر مجاز مشغول دادن سرویس به مردم هستند که نه تنها تحت نظارت نهاد های قانونی نیستند و مالیات هم نمی دهند، بلکه ممکن است گاهی برخی از آنها باعث صدمه خوردن، معامله گران طرف مقابل خود هم باشند. با وجود این حجم از فعالیت های غیرقانونی یا حداقل بدون مجوز طبیعی است بازار و تعیین نرخ ارز از دست دولت خارج شود و عوامل خارجی خیلی راحت بر روی قیمت ها تاثیر گذارند. نکته دیگر که می خواستم بدان اشاره کنم ، صحبت های تازه ای است که راجع به پیمان سپاری ارزی شنیده می شود. مگر پیمان سپاری را امتحان نکرده بودند، مگر از سال ۱۳۱۹ که برای اولین بار این قانون تصویب نشد؟ و از آن زمان تا دهه ۷۰ بار ها شل و سفت نشد؟ و درست بعد از دهه ۷۰ بود که قانون پیمان‌سپاری ارزی برداشته شد ، قبل از آنکه پیمان ارزی برداشته شود بانک مرکزی به زحمت می‌توانست یک میلیارد دلار ارز صادراتی بخرد، اما درست سال بعد از برداشتن پیمان‌سپاری، خرید ارزی به بیش از ۱۰ میلیارد دلار افزایش یافت. آقایان، رضاقلیزاده و آقایی (1390) در مقاله‌ای به بررسی تاثیر پیمان‌سپاری ارزی روی صادرات غیرنفتی در ایران می‌پردازند. آنها با استفاده از داده‌های سال 1356 تا 1387 نشان دادند که در ایران، میان پیمان‌سپاری ارزی و صادرات غیرنفتی، رابطه منفی وجود داشته است. به عبارت دیگر، هرگاه قانون پیمان‌سپاری ارزی در ایران اجرا شده، صادرات غیرنفتی کاهش داشته است. غرض اینکه باز گذاشته را چراغ راه آینده قرار دهیم، پیمان سپاری یعنی محدودیت برای صادرکننده و دادن میدان صادرات به حریفان. آخر این چه معنایی دارد که بگویند صادرکننده موظف به باز گرداندن ارز حاصل از صادرات است؟ مگر صادرکننده می تواند ارز خود را نیاورد ؟ اگر نیاورد با کدام پول دوباره کالا بخرد و صادر کند؟ مگر سر گنج نشسته که هر چه جنس بخرد و صادر کند و ارزش را هم نیاورد باز هم پولش تمام نشود و باز هم تومان داشته باشد که جنس بخرد و صادر کند؟ نکته آخر اینکه برای کنترل بازار ارز در وحله اول شایسته است که جلوی افزایش نقدینگی چه از طریق حقیقی و چه مجازی گرفته شود، با این کار جلوی رشد تورم گرفته می شود، و از همه مهم تر جلب اعتماد مردم است، و آن با شفافیت و راست گویی انجام می شود قیمت ها علامت ها هستند، باید واقعی باشند، نه اینکه مثلا بنزین لیتری یازده هزار تومان را بگویند لیتری هزار تومان. قیمت علامت است و علامت غلط مردم را به اشتباه می اندازد و دروغگویی محسوب می شود و دروغگویی اعتماد جامعه را خدشه دار می کند.

* این مطلب قبلا توسط روزنامه وزین همدلی منتشر شده

http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=52561