بسم‌الله الرحمن الرحیم

حسبي الله توكلت علي الله اللهم اني اسئلك خير اموري كلها و اعوذ بك من خزي الدنيا و عذاب الاخره

قالَ اللَهُ الْحَكيمُ في‌ كِتابِهِ الْكَريم‌اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ ... أولئك عليهم صلوات من ربهم ورحمة وأولئك هم المهتدون.

می خواستم از همه عزیزان تشکری کرده باشم - از همه اقوام و دوستان عزیزی که در مراسم مختلف پا به پای ما شرکت نمودید - محبت کردید - و اگر بگویم حق مطلب را برای پدر ادا کردید بی راه نگفته ام -  پدرم مرد خوبی بود - و حالا ما پدری مهربان را از دست داده ایم - شما دوستانش برادری دلسوز را و شاید بتوانم بگویم زفرقند هم فرزندی شایسته و صالح را از دست داد -پدرم به زفرقند خیلی علاقه داشت - و طبق وصیت خودش در زفرقند هم به خاک سپرده شد - محبت مردم - چه ساکنان زفرقند و چه زفرقندی هائی که در شهر های دیگر زندگی می کنند  - و چه دوستان دیگر ی که کم و بیش با ایشان مربوط بودند - تا اندازه ای ما را متوجه کرد که نتیجه خدمت و دلسوزی و فداکاری برای مردم چیست -مطلب دیگری که به عنوان تقاضا و خواهش از همه دوستان و بستگان مطرح می کنم اینکه بعد از اتمام ماه صفر المظفر پیراهن سیاه را که برای عزای حسین عزیز(ع) به تن کرده بودید بیرون کنید زیرا که پدرم راضی نبود که یک روز هم کسی برای او سیاه بپوشد - دلیلش همین که زمانی رخت بر بست که همه ما برای اربابش سیه پوش بودیم - عصر روز اول محرم - و تقاضای دیگراینکه  با طلوع ماه ربیع انشاالله به میمنت عقد ها و ازدواج ها را انجام دهید که همواره مورد علاقه و تاکید پدر بزرگوارم بود .

به هر حال بار دیگر  تشکر می کنم از طرف خودم - مادرم - خواهران و برادرانم - داماد ها و عروس ها و همه نوادگان پدرم - و عموهایم - از همه اقوام - دوستان - همشهریان -هر چند کلمه تشکر را کافی نمی دانم و زیبا تر از آن هم نمی یابم -  فقط آرزو دارم که در شادی هایتان امکان جبران محبت هایتان را پیدا کنیم .و

 آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين.وصلى الله على سيدنا محمد و آله اجمعین